فوتبال ترایب- سید مهدی رحمتی، سنگربان باتجربه استقلال در خصوص مسائل و حواشی مختلفی که در سالهای اخیر برای او ایجاد شده صحبت کرد.
مهدی رحمتی در فصل جاری حتی در مقاطعی اخراج شده و مدت ها نیمکت نشین بود اما این سنگربان باتجربه در نهایت باز هم خود را به وینفرد شفر تحمیل کرده و در مقاطع پایانی فصل که با نتایج خوب استقلال همراه شد سگربان ثابت این تیم بود.
فصل قبل و اتفاقات عجیب: سال گذشته مربی به استقلال آمد و مسئولیت تیم را بر عهده داشت که در راستای برنامههایی که داشت تعدادی بازیکن جدید به تیم ما اضافه کرد و یکسری تفکرات برای نتیجه گیری در استقلال داشت که فکر میکنم نیازی به باز کردن همه اتفاقات فنی آن سال نباشد. بعد از رفتن این آقایان ، وینفرد شفر به استقلال آمد و با کارهایی که انجام داد و با ایدههایی که در مربیگری داشت باعث شد استقلال نتایج خوبی کسب کند. وقتی شفر به استقلال آمد من از تیم کنار گذاشته شده بودم و با آمدن او به تیم برگشتم.
در همان ابتدا با آقای شفر صحبت کردم و متاسفانه یکسری ذهنیتها به این مربی از من داده بودند که بیشتر آنها از طرف برخی از آقایان در کادر فنی قبل انجام شده بود. به شفر گفته بودند مراقب مهدی رحمتی باش، او اژدهای 7 سر است! اما از آنجا که او ایرانی نیست و شاخص او با ما فرق میکرد به من گفت من با صحبتها هیچ کاری ندارم و آن چیزی را که در برخورد و رفتارت ببینم تصمیم میگیرم. همین باعث شد تا من انگیزه بگیرم و دوباره وارد یک برهه جدید از زندگیام شوم.با توجه به اتفاقاتی که افتاده بود باید این راه را از صفر شروع میکردم و خدا را شکر که اتفاقاتی که برایم افتاد در نهایت با شیرینی به پایان رسید.
جدایی ها از استقلال: من در ۲ مقطع از استقلال جدا شدم و در هر دو مقطع برخلاف میل باطنی ام جدا شدم.چون دوست داشتم در کنار استقلال باشم اما احساس کردم که نمیتوانم به استقلال کمک کنم و به همین دلیل با رفتنم به تیم کمک کردم. این را همه شاهد هستند.
دفعه اول متوجه شدم حضورم به سود استقلال نیست و رفتم که خودم را نشان بدهم و بار دوم احساس کردم مرا نمی خواهند و به همین دلیل به پیکان رفتم. بعد از هر ۲ بار رفتنم از استقلال نه شخصی را متهم کردم و نه مدعی شدم که فلانی باعث جدایی من شده است. احساس کردم مربی به من نیاز ندارد و کلی با خودم کلنجار رفتم و از تیم جدا شدم و در دور اول به مس کرمان رفتم و در بار دوم به پیکان پیوستم اما در هر ۲ دوره به لطف خدا با قدرت به استقلال برگشتم.من قبلا هم ذخیره بودم، هم در تیم باشگاهی خودم و هم در تیم ملی، این مهم است که بازیکن برگردد.
رابطه با شفر: فکر میکنم لزومی نیست به کادر فنی قبل کنایه زد، طرفداران استقلال و مردم خودشان متوجه همه چیز شدند، من فقط در مورد شفر حقایق را بازگو کردم و میخواستم مردم بدانند چه اتفاقاتی بین من و سرمربی آلمانی استقلال رخ داده است و میخواستم با این پست هواداران را نسبت به رفتارهای شفر آشنا کنم.
زمانی که شفر به تیم آمده بود در وسط فصل به من گفت: از روزی که من آمدم خیلی بهتر شدی و من هم با خنده به او گفتم دست شما درد نکند شما باعث شدی 5 سال دیگر به عمر فوتبالم اضافه شود.از دست افرادی که ندانسته من را قضاوت کردند ناراحتم اما چون آنها خیلی چیزها را نمیدانند مطمئنا از آنها میگذرم اما از یک تعداد افراد نه من میگذرم و نه خانوادهام چون این افراد نان و نمک خانواده من را خوردند و نمکدان شکستند.نفرین خانواده من تا آخرین روز زندگیشان همراهشان هستند. آن کسانی که به دروغ خواستند من را تخریب کنند مطمئنا از نفرین خانواده من در امان نخواند بود.
اخراج موقت در زمان منصوریان: آقای توفیقی ساعت ۲۳:۳۰ به من پیامک زد که شما فردا در تمرین شرکت نکنید و به باشگاه بیایید. من و جباری به باشگاه رفتیم که اتفاقاً خبرنگاران زیادی آنجا حضور داشتند. خیلی منتظر ماندیم ولی هیچکس پاسخگو نبود. حتی آقای عبداللهی را دیدیم که با چهرهای خندان میگفت مشکلی نیست. یکی میگفت آقای افتخاری چنین درخواستی کرده و یکی میگفت این درخواست سرمربی تیم بوده است، ما که نفهمیدیم چه کسی گفت در تمرین شرکت نکنیم اما اینجا به خاطرهای اشاره کنم. من با سرمربی سال قبل استقلال رفت و آمد خانوادگی داشتیم. آن شب بیش از 20 بار با او تماس گرفتم اما جواب نداد تا اینکه بعد از 2 روز با خانه ما تماس گرفت و با همسر من صحبت کرد. او قسم خورده بود که اصلاً من نگفتهام رحمتی به تمرین نیاید و او باید در تمرین شرکت کند! وقتی همسرم این صحبتها را به من منتقل کرد برایم سئوال پیش آمد که اگر نظر سرمربی این بود که ما به تمرین برویم پس چرا سراغ ما را در این 2 روز نگرفت و جواب تلفن من را نمی داد؟ سرمربی تیم میتوانست همان روز بگوید در کارش دخالت شده و این موضوع را رسانهای کند اما بعد از اتفاقات برنامه ۹۰ حقایق مشخص شد. همسر من بعد از برنامه ۹۰ آن شب به من نگاه میکرد و میگفت چه خبر است که من هم با خنده به او گفتم فوتبال به آن شکلی نیست که شما میبینید.