تراکتورسازی استقلال

مشت کردن یا نکردن، آیا مسئله این است؟

شادی امیر قلعه نویی پس از پیروزی تراکتورسازی برابر تیم سابقش، استقلال دستمایه تازه برای پیش کشیده شدن بحثی کهنه شد: آیا مربی یا بازیکنی که از پیروزی یا گل زدن به تیم سابق خود ابراز شادی کند، بی غیرت و خائن است؟

در فوتبال ما اگر هیچ چیزش سر جای خودش نباشد، ریاکاری و ظاهرسازی اش به جاست. در این فوتبال مهم نیست که چقدر در پشت پرده برای تیمی حاشیه بسازی و مشکل بتراشی. اهمیتی ندارد که چگونه باشگاه رقیب را تضعیف میکنی و مهره هایش را قر بزنی. همین که در ظاهر لبخند بزنی ، دسته گلی تعارف کنی، رخصتی بگیری، رنگ شالت رنگ فلان تیم باشد و زیر پیراهنت زیرپوش رنگ تیم بهمان کافی است.

سکانس جدید این ظاهر پرستی ها اما در بازی استقلال تراکتور رقم خورد. وقتی عکسی از امیر قلعه نویی منتشر شد که او در آن مشتهایش گره کرده بود. گفتند که شادی پس از گل است و او به خاطر همین شادی سزاوار انواع و اقسام القاب بد و زننده است. گو اینکه او این موضوع را تکذیب کرد اما بگذارید ببینیم حتی اگر این موضوع صحت داشته باشد آیا اتفاق خاصی افتاده است؟ آیا قلعه نویی واقعا خائن و بی غیرت است؟

در فوتبال حرفه ای خیلی وقت است که این موضوعات حل شده است. بازیکن و مربی در مقابل تیم فعلی خود تعهد دارد و از هیچ تلاشی برای موفقیت تیمش کوتاهی نمیکند. برایش مهم نیست که روبه رویش چه تیمی ایستاده است. تیمی بی نام و نشان یا تیمی که در آن استخوان خرد کرده است. نود دقیقه میجنگد و لحظه ای پا پس نمیگذارد چون میداند وقتی قولی میدهی باید با تمام وجود پایش بایستی. سوت پایان نود دقیقه که به صدا در آمد شاید، برای شکست تیم مورد علاقه اش غصه دار شود ولی در طول بازی، فرصت این کار را به خود نمیدهد.

بنابراین همانطور که منصوریان حق داشت در لباس نفت استقلال را شکست دهد، گل محمدی روی نیمکت ذوب آهن پرسپولیس را قربانی پیشرفت تیمش کند، قلعه نویی هم حق دارد از تمام داشته هایش برای موفقیت برابر رقبا استفاده کند، حرص بخورد و در نهایت هیجان بازی را در مشتهایش تخلیه کند.

هوادران باید بدانند که عیار تعصب و غیرت یک فرد، در تعهد و پایبندی به قول و وعده ای است که داده است. خائن کسی است که در پس پرده برای سرنگونی کادر فنی و مدیریتی باشگاه سابقش از هیچ کوششی دریغ نمیکند. بی تعصب کسی است که حاضر است به قیمت نابودی جایگاه باشگاه در لیگ، به جایگاه سابق خود بازگردد.

مسئله مشتهای قلعه نویی یا شادی فلان بازیکن نیست. مسئله این است: آیا مربی و بازیکنی که به تعهدات خود نسبت به باشگاه فعلی پایبند نباشد و در مقابل تیم مورد علاقه اش کم کاری یا تبانی کند، آیا در بازگشت به تیم سابق ارزش اعتماد دارد؟