استقلال

شب کابوس وار استقلال چگونه رقم خورد؟

فوتبال ترایب- شب وحشتناک العین به پایان رسید و استقلال با شکستی سخت و تلخ این شهر و لیگ قهرمانان آسیا را ترک کرد. دریافت شش گل در یک بازی اتفاقی نیست که به سادگی فراموش شود ولی میتواند درس خوبی برای تیم شکست خورده باشد.
شکست های خردکننده این چنینی در فوتبال کم اتفاق نمی افتد، گاهی ابر و باد دست به دست هم میدهند و همه چیز به ضرر تو خواهد شد. تیمهای بزرگ اروپا با این لحظات نا آشنا نیستند. بارسلونا، بایرن مونیخ، آرسنال، رئال مادرید و… همه و همه روزهای بد و افتضاح دارند ولی هر بار بازمیگردند و زخم ها را ترمیم میکنند و ادامه میدهند.
ما اما عادت کرده ایم که پس از شکست از پاسخ و تجزیه و تحلیل آن بگریزیم و در صورت پیروزی نقاط ضعفمان را نادیده بگیریم. علیرضا منصوریان و استقلال فرصت مغتنمی دارند برای بازگشت. ترک کوچک را شاید با کمی چسب بتوان محو کرد ولی آوار را باید از نو ساخت. در اینجا تلاش میکنیم به برخی از نقاط تاریک آن شب کذایی انگشت بگذاریم تا مسیر بازگشت استقلال روشن تر شود:

1 – ترس برادر مرگ است
ترس یکی از بهترین موهبت های خداست. انسان متهور موفق نیست چون خطرات را دست کم میگیرد. انسان جسور متفکر است که در نبرد مرگ و زندگی پیروز خواهد شد. ترس به او کمک میکند که خطرات احتمالی را ببیند و برایش چاره ای بیندشد. ترس فلج کننده اما برادر مرگ است. استقلال در این بازی با ترس فلج کنده وارد میدان شد. اضطراب و نگرانی در چهره همه بازیکنان مشهود بود. آبی ها در بازی رفت نیز با نگرانی پا به میدان گذاشت. در تهران و با حمایت 65 هزار تماشاگر کاپیتان تیم به جای تمرکز روی بازی و مدیریت بازیکنان، در بحبوحه بازی درگیر خواندن ادعیه و اوراد بود چه برسد به بازیکنان جوان و کم تجربه باشگاه. این بار در زمین حریف، بدون حضور برخی یاران تاثیرگذار وضعیت بدتر از بازی اول بود. استقلال بازی را قبل از سوت آغاز باخته بود و این العینی ها بودند که نبرد ذهنی را پیش از ورود به ورزشگاه برده بودند.

2 – همیشه راه فرار داشته باش
استقلالی ها فقط برای یک هدف برنامه ریزی شده بودند. تساوی صفر – صفر. کادر فنی این تیم با توجه به تک گل دیدار رفت ترکیب را به گونه ای چید که بدون گل خوردن در خانه حریف به سلامت از گردنه سخت یک هشتم عبور کند. مجموعه سفیدپوشان آن شب، نمیدانستند که اگر گل خوردند چه باید بکنند. گو اینکه برای گل نخوردن هم برنامه غلطی دریافت کرده بودند. بلاتکلیفی بازیکنان هنگام در اختیار داشتن توپ مشخص بود. در بیشتر زمان بازی بیش از دو تا سه پاس سالم بین آنها رد و بدل نمیشد و حتی نقشه ای برای ضد حمله وجود نداشت. تمام امید هجومی تیم به ساق های کاوه رضایی بود که شاید در تداخل با دروازه بان و مدافعان العین موقعیتی به وجود بیاورد.

3 – غافلگیری خوب است اما غافلگیر کردن حریف
ترکیب استقلال نسبت به بازی رفت تغییر کرد در حالی که وضعیت بازیکنان به نسبت آن بازی تغییری نکرده بود. به غیر از فرشید اسماعیلی محروم، بازیکنان غایب بازی رفت مانند ابراهیمی و نورافکن نیز شرایط حضور رد ترکیب رانداشتند . کادر فنی اما با دو تغییر غافلگیرکننده آغاز کرد. استفاده از مگویان در نقش هافبک دفاعی و به کار گیری وریا غفوری نا آماده در دفاع راست. استفاده از مگویان تنومند ولی سنگین در نقش هافبک دفاعی به اندازه کافی برای تیم و خود او غافلگیر کننده و سر در گم کننده بود. اضافه شدن شرح وظیفه یارگیری من تو من و بسکتبالی با عمر عبدالرحمن سریع و تکنیکی باعث شد که مگویان عملا تا حدود دقیقه شصت از جریان بازی خارج شود و استقلال به نوعی ده نفره بازی کند. این کلاف با مصدومیت زودهنگام فرشید باقری تنها هافبک دفاعی تخصصی استقلالی ها سر در گم تر شد تا کمربند جلوی خط دفاعی استقلال در اختیار العینی ها قرار بگیرد.
توجه بیش از حد کادر فنی به عمر عبدارحمن و استفاده از شیوه منسوخ من تو من نه تنها دیواره دفاعی را آسیب پذیر کرد، بلکه باعث ازاد شدن کایو بازیکن تکنیکی در سمت راست دفاعی استقلال شد. وریا در روزهای دوری از شرایط آرمانی بارها در کورس با کایو جا ماند تا استقلال جناح راست دفاع را کاملا از دست بدهد و العین بتواند گلهای اول خود را از این جناح پایه ریزی کند.

4- کاپیتان مقاومت کن
استقلال تیم جوانی است. چشمان بازیکنان کم تجربه ترکیب استقلال بدون سابقه حضور در مراحل حساس و پر استرس لیگ قهرمانان به بزرگترهای تیم بود. اما این بار این بزرگترها بودند که در جو بازی حل شده بودند. چهره متعجب و مبهوت سید مهدی رحمتی نشان از یک کاپیتان جنگنده که روحیه هم تیمی ها را بالا ببرد نداشت. خسرو حیدری هم در بازی گم بود و نمیتوانست اثری روی ذهن های در هم شکسته یارانش داشته باشد. البته رحمتی یکی دو بار سعی کرد که با نیمکت ارتباط برقرار کند و با مربیان راهکاری برای خروج از بحران پیدا کند ولی در نهایت این العینی ها بودند که با هر یورش به دفاع در هم شکسته استقلال موقعیت می آفریدند و رحمتی با قامتی خمیده فقط توپ را از تور دروازه خودی بیرون می آورد.

5- جنب و جوش کنار زمین کافی نیست
یکی از هنرهای مربیگری توانایی بیرون کشیدن تیم از بحران های حین بازی است. این مهم بیش از اینکه به علم و کاریزمای مربی بستگی داشته باشد به تجربه و سرد و گرم چشیدگی او وابسته است. منصوریان مربی جوانی است و به همان اندازه کم تجربه در آوردگاه های بین المللی. این موضوع در کنار وزن پایین نیمکت فنی این تیم باعث شد که او نه تنها ترکیب ابتدایی را با اشتباهاتی مرگبار چینش کند بلکه خیلی دیر هم به ترمیم آن دست بزند. تغییر در موقعیت مگویان در زمین و جابجایی غفوری نا آماده یا افزودن محسن کریمی سرعتی به ترکیب به جای علی قربانی گرچه عملکرد تیم را بهبود داد ولی به خاطر پایه بد ارنج اصلی و جابجایی های دیرهنگام عملا بازگشت به نقطه صفر بازی رفت محسوب میشد. منصوریان برای روزهای سخت باید مشاوران قدرتمند تری روی نیمکت داشته باشد.

6 – کیمیای هافبک خلاق
استقلال در این فصل شاید بیشترین لطمه را از نداشتن یک هافبک خلاق خورد. محرومیت نیم فصل استقلال، نسخه حضور جپاروف را در استقلال بست تا این تیم نتواند تا پایان فصل این مشکل را حل کند. استقلال در نبود بازیکن خوش فکر و میداندار دل به سانترهای چپ و راست خسرو یا بازی درگیرانه کاوه رضایی برای گلزنی بسته است. از طرفی حضور چنین فردی در ترکیب برای روزهای پرفشار همچون این بازی یک نعمت بزرگ است. فردی که توانایی حفظ توپ بالا و هوش و سرعت تصمیم گیری عالی داشته باشد به تنهایی میتواند مایه نجات تیمش شود. عمر عبدالرحمن در العین این خاصیت را داشت و تعبیر “نعمت” بودن او برای تیمش توسط منصوریان بی دلیل نبود.

به سیاهه بالا میتوان عدم حضور هافبک های دفاعی فوق العاده این فصل یعنی امید ابراهیمی و امید نورافکن را افزود که میانه دار آبی ها در این فصل بودند. محرومیت فرشید اسماعیلی بازیکن سرعتی استقلال که یکی از مهره های خوب این تیم پشت مهاجمین بود و نزدیکترین فرد به تعبیر هافبک بازیساز در این تیم و همچنین مصدومیت زودهنگام فرشید باقری در دقیقه 20 بازی که خروج او مصادف شد با از دست رفتن کامل میانه میدان و آغاز گلزنی های العین را اضافه کرد.

استقلال این فصل از یک افت بد آغاز کرد، اوج خوبی گرفت ولی فصل را با پایانی تلخ خاتمه داد. اما برای منصوریان و تیم جوانش هنوز چیزی به اتمام نرسیده است. بلوغ هواداران ایرانی و استقبال گرم از کاروان خسته آبی نشان داد که اعتماد به این تیم وجود دارد و کادر فنی باید با قدر دانستن این اعتماد به ترمیم خود پرداخته و از این شکست تلخ مسیر پیروزی های اینده را پیدا کند.